حمید ابوطالبی در یادداشتی با عنوان «بازگشت به عقلانیت» در روزنامه اعتماد نوشت: وفق توافق در پکن، روابط ایران و عربستان سعودی قرار است به زودی برقرار شود. اساس بیانیه پکن، تفاهم بر موافقتنامههای بیش از بیست سال پیش است. آنچه به معنای بازگشت به توافق امنیتی سال ۱۳۸۰ و همکاریهای ۱۳۷۷ دولت اصلاحات است. مذاکرهکنندگان این دو توافق، روسای جمهور پیشین، سیدمحمد خاتمی و حسن روحانی بودند. بازگشت به عقلانیتِ دوران اصلاحات و اعتدال و برقراری رابطه با عربستان اگرچه دیرهنگام ولی بسیار خوشحالکننده است؛ به ویژه آنکه نزدیک دو سال مذاکره این دولت، از طریق واسطهها، برای رسیدن به تفاهم بیست سال پیش بوده است.
افزون بر این باید این امید نیز پدید آید که این بازگشت به عقلانیت و اعتدال و فاصلهگیری از تندروی و شعارمحوری، به حل مشکلات در احیای برجام و پذیرش استانداردهای FATF و برقراری رابطه با امریکا منتهی شده و با جلوگیری از تخریب بیشتر رابطه با اروپا، روابط با غرب هم به دوران اصلاحات و اعتدال بازگردانده شود.
از سوی دیگر، چین با موضعی که در قبال یکپارچگی سرزمینی ایران گرفت، نشان داد در سیاستهای خود اصول چندانی نداشته و ضعف سیاست خارجی و تحت تحریم بودن ایران را برای این واسطهگری به عنوان اهرم مورد بهرهبرداری قرار داده است. لذا میتوان گفت که چین شرایط ضامن بیطرف را نداشته و ایران را بیش از پیش اسیر خود خواهدکرد.
اما رابطه ایران و عربستان هم فقط برقراری ارتباطات دیپلماتیک و بازگشایی سفارتخانهها نیست؛ بلکه مهمتر از برقراری و بازگشایی، حفاظت از آن و تامین منافع ملی از طریق ایجاد مسیری نوین و متفاوت از گذشته است.
موافقتنامه همکاریهای امنیتی که سال ۱۳۸۰ امضا شد، موافقتنامهای کامل و مورد رضایت طرفین بود ولی افراطگرایان، تندروها و شعارمحورها اجازه اجرای آن را ندادند. اگر اینبار هم فقط به امضا و بازگشایی سفارتخانهها بسنده شود، به زودی شاهد بحرانی شدن دوباره روابط فیمابین خواهیم بود. افراطگرایی در دو کشور همواره سد راه توسعه روابط بوده است؛ اگرچه در این زمینه چین فقط یک واسطه نخواهد بود و احتمالا ضامن دو موضوع در مذاکرات است: 1. عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر وفق سخنان شی جینپینگ در ریاض و پکن. 2. پذیرش نقش عربستان در مذاکرات هستهای با اطمینانبخشی چین.
از سوی دیگر، افزایش روزافزون نقش چین در تحولات منطقهای به اهرمی برای تامین منافع آن کشور و به ضرر ایران تبدیل خواهد شد. به گونهای که نخستین نگرانی آن در این زمینه در دوقطبی شدن مذاکرات هستهای ایران و 1+5 نقش خواهد بست. تشکیل دو جناح (روسیه، چین، ایران) در یکسو (امریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و EU) در سوی دیگر و قطبی شدنِ (1+5) در برجام، نه تنها منافع ایران را تامین نمیکند، بلکه ایران را وجهالمصالحه نزاع استراتژیک «ناتو و شرق» در اوکراین و تایوان میکند. آیا نخستین حاصل این دو قطبی، فعال شدن مکانیسم ماشه نیست؟
رابطه موجود غیر رسمی عربستان و اسراییل و آنچه تاکنون بر دو طرف گذشته هم احتمالا با واسطهگری چین به زودی توسعه یافته و تغییر صورت خواهد داد. عربستان با این رابطه دوسویه با ایران و اسراییل به بازیگر اصلی و مهم در منطقه تبدیل شده و صورتبندی تازهای پدید خواهد آمد. صورتبندی که با آن راه برای توسعه اقتصاد، صنعت و تاسیسات هستهای عربستان در سایه همکاری با چین هموار خواهد شد. بحران یمن کاهش یافته، امنیت جنوب عربستان تامین و حمله به نقاط درون سرزمینی عربستان متوقف خواهد شد. توافق همکاری امنیتی سال ۱۳۸۰ و نقش چین در بازسازی یمن بنای این امر هستند.
اینکه رابطه با سرزمین وحی باید الهامی برای تلاش جهت نزدیکی مذهبی درون دینی باشد؛ اتفاقی که حتی با وجود توافق همکاریهای امنیتی هم بعید بوده و اختلافات مذهبی و مساله حج احتمالا پاشنه آشیل اصلی بازگشت به حالت پیشین خواهد شد. وضعیت روابط خارجی ایران هم سبب میشود تا دیگر کشورها نسبت به این تحول کماکان احتیاط پیشه کنند. همزمان باید توجه داشت که تحریمها هم مانع هرگونه ارتباط پولی، بانکی، تجاری و...با عربستان و اجرای تفاهم۱۳۷۷ است. لذا از این تحول اگرچه مهم، بدون برجام و رابطه با امریکا، بازگرداندن ایران به عرصه بینالملل حاصل نخواهد شد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟